سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سایت پزشکی

شعر در مورد آلوچه

شعر در مورد آلوچه ,شعری در مورد آلوچه,شعر آلوچه,شعر باغ آلوچه,شعر در مورد آلوچه,شعر درباره آلوچه,شعر از آلوچه,شعر نو آلوچه,شعر اتل متل آلوچه,متن شعر باغ آلوچه,شعری در مورد آلوچه

شعر در مورد آلوچه

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد آلوچه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

قهر نکن عزیزم! همیشه که عشق پشت پنجره هامان سوت نمی زند

گاهی هم باد شکوفه های آلوچه را می لرزاند دنیا همیشه قشنگ نیست

پاشو عزیزم! برایت یک سبد ،گل ِ نرگس آورده ام با قصه ی آدم ها روی پل آدم ها روی پل راه می روند

آدم ها روی پل می ترسند آدمها روی پل می میرند.

شعر در مورد آلوچه

بیشتر از صبح‌هایِ جمعه

عصرهایِ لواشک آلوچه

تو را از زنگ‌هایِ تفریح هم

بیشتر دوست دارم

شعری در مورد آلوچه

توصیهـ پِزِشکیـ بِسیار مُهِمـ

بِهـ هیچـ وَجهـ بادامـ نارسـ[یا هَمانـ چغالهـ بادامـ]وَ

آلوچهـ نارسـ[گوجِهـ سَبز]را خصوصا وَقتیـ کِـ با سدیمـ کلراید

[نَمَکِـ طَعامـ]تَرکیبـ میشَوَد

تَنهاییـ مَصرَفـ نَکُنید.

صَبر کُنید مَنَمـ بیامـ [^_-]

شعر آلوچه

زندگی لبخندی است

که زبوی علف تلخ به لب میشیند

زندگی اخم شماست

اخم روی ترشی زندگی آلوچه است

زندگی درد من است

شعر باغ آلوچه

ترش و شیرین شبیه آلوچه گاه اینی و گاه آن هستی

مثل شهریور شمالی ها تو که اخموی مهربان هستی

گاه  طوطی  و  گاه  بازرگان  گاه  در  هند  و  گاه  در  ایران

خلقتی از فرشته و شیطان گاه جسمی و گاه جان هستی

شعر در مورد آلوچه

دختر 4ساله تو تاکسی بغل دستم نشسته بود

و آلوچه میخورد. گفتم مگه نمیدونی آلوچه بده، چرا میخوری؟

گفت پدربزرگم 115سال عمر کرد. باتعجب پرسیدم چون آلوچه میخورد؟

گفت نه چون سرش تو کار خودش بود.

چنان قانع شدم که الان سه روزه دیگه با کسی حرف نمیزنم

شعر درباره آلوچه

مثل قلب کوچه خیلی ساکت است

دخترم آلوچه خیلی ساکت است

برده ای از یاد خود این کوچه را

مهربانی را، مرا، آلوچه را

دم از تنهایی این کوچه می زد

به سمت بچه ها آلوچه می زد

غم خود را درون کوچه می خورد

به جای نان شب آلوچه می خورد

تمام شهر حتی کوچه هایش

نمی ارزد اگر آلوچه هایش…

شعر از آلوچه

یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب

منو می‌بره ~ کوچه به کوچه

باغ انگوری ~ باغ آلوچه

دره به دره ~ صحرا به صحرا

اون جا که شبا ~ پشت بیشه‌ها

یه پری میاد ~ ترسون و لرزون

پاشو میذاره ~ تو آب چشمه

شونه‌می‌کنه ~ موی پریشون

شعر نو آلوچه

کتاب کوچه بر ترک موتور داشت